هنر کمیک
هنر کمیک فرصت بکر برای سرمایهگذاران و محققان
اما امروزه کمیکها میتوانند ارزشهای تجربی و لذتبخش را برای خوانندگان ایجاد کنند.
ریحانه رفیع زاده اخویان پژوهشگر هنر و صنایع خلاق
در ابتدا، کتابهای کمیک صرفاً بهعنوان وسیلهای برای سرگرمی تولید میشدند اما امروزه کمیکها میتوانند ارزشهای تجربی و لذتبخش را برای خوانندگان ایجاد کنند. علاوه بر این، ارزشی که فرد از خواندن یک کتاب کمیک دریافت میکند، با افزایش میزان مصرف بیشتر میشود. در حوزه اقتصاد فرهنگی، چنین کالایی دارای ویژگی «یادگیری از طریق مصرف» است، به این معنا که مطلوبیتی که از مصرف آن حاصل میشود، با افزایش مصرف افزایش مییابد. این ویژگی را «اعتیاد عقلانی» مینامند. از دهه ۱۹۳۰ میلادی، کتابهای کمیک در آمریکا به یکی از اجزای مهم بازار کالاها و خدمات سرگرمی تبدیل شدند. از دیدگاه اقتصادی، کتابهای کمیک کالاهای خصوصی محسوب میشوند، زیرا ماهیتی انحصاری و رقابتی دارند؛ به این معنا که برای خواندن آنها باید هزینه پرداخت شود و هر بار فقط یک فرد میتواند آن را مصرف کند. تحقیقات اقتصادی بسیار کمی در این حوزه انجامشده است. یکی از دلایل این غفلت ممکن است بهاندازه کوچک این بازار مربوط باشد. درواقع بازار کتابهای کمیک یک بازار جاویژه[i] و خاص محسوب میشود.
در سال ۲۰۱۶ میلادی، وبسایت صنعتی ICv2 برآورد کرد که این بازار ۱.۰۸۵ میلیارد دلار درآمد داشته است که نسبت به سال قبل ۵٪ افزایش را نشان میدهد. فروشگاههای تخصصی کمیک در مقایسه با کتابفروشیهای غیرتخصصی، فروش دیجیتال و خرید اشتراک، کانال اصلی فروش این محصولات هستند. یکی دیگر از ویژگیهای مهم در صنعت کتابهای کمیک، نقش آنها در یک بازار پرسود - ازجمله اسباببازیها، بازیهای ویدیویی، پوشاک، برنامههای تلویزیونی، فیلمها و غیره- برای صدور مجوز و برندینگ است. تحلیلها از سال ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۷ میلادی نشان میدهند که اگرچه این صنعت دورههای رونق و رکود خود را تجربه کرده است، اما سودآوری حاصل از صدور مجوز، تبلیغات، افزایش تمرکز بازار و حفظ پایگاه ثابت خوانندگان باعث شده که این صنعت، هرچند با سرعتی کم، بهطور مداوم رشد کند. این نکته جالبتوجه است که بر اساس تحقیقات انجامشده در سال ۲۰۱۸ میلادی، برگزاری «رویدادهای ویژه» و افزایش فیلمهای اقتباسشده از کمیکها دارای تأثیر اندک بوده یا حتی هیچ تأثیری بر فروش کمیک در بازار آمریکا نداشتهاند (Hionis & Ki, 2022). به نظر میرسد رابطه بین کمیکهای چاپی و دیجیتال، مدلهای استاندارد توزیع در عصر دیجیتال را نقض میکند. به طرز شگفتانگیزی تا اواسط سال ۲۰۱۹ میلادی، توزیع دیجیتال تأثیر نسبتاً اندکی بر صنعت کمیک داشته است. اگرچه فروش کمیکهای دیجیتال افزایشیافته، اما این رشد به ضرر نسخههای چاپی نبوده و فروش چاپی به رشد خود ادامه داده است. همانطور که در شکل شماره ۱ دیده میشود، نرخ رشد سالانه کمیکهای دیجیتال از سال ۲۰۱۳ میلادی بهشدت کاهش یافت و در سال ۲۰۱۵ میلادی حتی منفی شد. در سه سال پسازآن، فروش کمیکهای دیجیتال، هم ازنظر رشد و هم ازنظر سهم آن در کل بازار کمیک، نسبتاً ثابت باقیمانده است (Perren& Steirer, 2021).
[i] niche market
شکل ۱- منبع: (Perren& Steirer, 2021)
آیا کمیکها هنر هستند؟
کمیکها بهندرت بهعنوان یکی از هنرهای مستقل شایسته توجه بودهاند. حتی کسانی که کمیکها را بهعنوان یکشکل هنری مستقل میپذیرند، ممکن است همچنان آن را هنر نازل یا حداقل در سطح پایینتری نسبت به هنرهای زیبا یا فاخر بدانند. درواقع «هنر» یک مفهوم تاریخی است و در سیر تاریخ هنر معانی مختلفی را به خود گرفته است. در ادامه با بیان مهمترین نظریههای هنری و از چشمانداز تاریخیِ سیر تحول معنای هنر، به آثار کمیک نگریسته میشود.
- در یونان باستان و در نظر افلاطون و ارسطو، هر اثر هنری به تقلید از طبیعت و بازنمود آن میپردازد. بر اساس این نظریه ارزش هر اثر هنری بهدقت و ظرافت هنرمند در بازنمایی بستگی دارد. در حیطه این نظریه میتوان چنین گفت که اکثریت بیشتر کمیکها دارای محتوای بازنمودی هستند و قادر هستند با ارائه داستان و تصاویر جهان واقعی بر مخاطب مؤثر واقع شوند.
- در نظریه فرانمایی هنر، هنر بیان گویای احساسات آدمی با استفاده از رسانه های مختلف هنری تعریف میشود. اگر از دیدگاه این نظریه به داستانهای مصور نگاه کنیم، میتوان گفت که کمیکها قادر به انتقال احساس هستند؛ برخی از کمیکها ممکن است احساسات را به شکلی کلی بیان کنند -برای مثال بیان اضطراب دوران نوجوانی در بسیاری از کمیکهای ابرقهرمانی دیده میشود- اما به نظر میرسد که برخی دیگر از این آثار قادرند احساسات فردی را نیز منعکس کنند. درواقع کمیکها هم بعد ادبی دارند و هم بعد تصویری که هردوی این رسانهها فرصتهایی برای بیان احساسات فراهم میکنند.
- نظریه فرمالیسم هنری در تعریف هنر چنین میگوید که گوهر هنر را باید در فرم آن یافت و حقیقتاً دشوار است که یک کمیک را بدون وجود فرم تصور کنیم؛ درواقع برخی از کمیکها به دلیل ویژگیهای فرمی خود ارزشمند شناخته میشوند. کمیک قابلتوجه وینسور مککی[i] در اوایل قرن بیستم، تسلط بر رنگ، طراحی پنل و مهارت در نقاشی را به نمایش میگذارند و بهعنوان فرم زیبا مستحق توجه است.
- نظریه نهادی که ازجمله رویکردهای معاصر برای تعریف هنر شناخته میشود چنین بیان میکند که یک اثر هنری یک مصنوع یا مجموعهای از جنبهها و حالتها است که به اعتبار آنها از سوی مجامع هنری شأن هنری دریافت میکنند. اگرچه برخی از کمیکها شرایط نظریه نهادی هنر را برآورده نمیکنند اما به نظر میرسد دستهای از کمیکها مانند آنهایی که در نمایشگاههای معتبر نمایش داده می شوند، برای ارائه به مخاطبان هنری ساختهشده باشند و وضعیت هنری به آنها اعطاشده باشد.
- در رویکرد روایی، راه معمول برای منتقدان برای اثبات این امر که شیء مورد مناقشه یک اثر هنری است، تولید یک روایت تاریخی دقیق است که اثر مورد مناقشه را به شیوههایی از تفکر و ساختن که پیشتر بهعنوان هنری شناختهشدهاند، مرتبط کند. در اینجا کمیکها -زمانی که هنر باشند- به دلیل تعلق به برخی از اشکال هنری مانند ادبیات یا طراحی یا چاپ هنری[ii]، هنر محسوب میشوند. البته باید به نکات مهمی در این بخش توجه کرد؛ ازآنجاییکه بسیاری از کمیکهای موفق فاقد متن هستند، این ادعا که همه کمیکها صرفاً به دلیل تعلق به دسته ادبیات، هنر هستند، غیرمحتمل به نظر میرسد. علاوه بر این، همه کمیکها به کمک طراحی تولید نشدهاند و برخی از آنها به کمک عکس ساختهشدهاند و بعید است که کمیکها تنها به دلیل تعلق به شکل هنری طراحی، هنر باشند. بهطور مشابه، کمیکهایی وجود دارند که با روشهای چاپ تولید نشدهاند -مانند وب کمیکها- بنابراین این پیشنهاد که کمیکها به دلیل تعلق به شکل هنری چاپ، هنر محسوب میشوند نیز غیرقابلقبول به نظر میرسد.
اسکات مککلود[iii] کمیکها را بهعنوان «کنارهم گذاشتن تصاویر بهصورت عمدی در یک توالی، باهدف انتقال اطلاعات و/یا ایجاد واکنش زیباییشناختی در بیننده» تعریف میکند و چنین ادعا میکند که یک حلقه فیلم سلولوئیدی یک «کمیک بسیار کند» است. تعریف ارائهشده توسط مککلود تصویرسازیهای کتاب کودکان را از کمیکها متمایز نمیکند. توماس وارتنبرگ[iv] استدلال میکند که در کمیکها، برخلاف تصویرسازی، تصاویر و متن، هر دو در سطحی یکسان و بنیادی به دنیای خیالی اثر کمک میکنند و اولویت وجودی متن بر تصویر، در مورد کمیکها وجود ندارد.
کمیکها، مانند اپرا، یکشکل ترکیبی هستند و از ترکیب یا درهمتنیدگی اشکال هنری قبلی مشتق شدهاند. ممکن است تصور شود که نوعی تضاد بین دو عنصر مرکزی کمیکها یعنی متن و تصویر وجود دارد. در واقع اگر توالی زمانی حوزه شاعر باشد و فضا متعلق به نقاش، آنگاه شاید کمیکها -که میتوان گفت شعر و نقاشی را (به معنای بسیار گستردهای) ترکیب میکنند- نوعی تنش داخلی را نشان دهند (Meskin, 2013). البته تصور وجود این تنشها ناشی از نادیده گرفتن قابلیت رسانههای هنری ازجمله توانایی تصاویر برای نمایش زمان است. به باور منتقدین کمیکها معمولاً یک هنر توده هستند؛ به این معنا که اکثریت قریببهاتفاق آنها آثاری هستند با «نسخههای متعدد» که «توسط یک فناوری انبوه تولید و توزیع میشوند» و عمداً طراحیشدهاند تا برای مخاطبان زیاد و عمدتاً غیر آموزشدیده قابلدسترس باشند. برخی کمیکها بدون تردید هنر هستند اما این بدان معنا نیست که کمیکها یک هنر یا یکشکل هنری مستقل را تشکیل میدهند. همانطور که نقاشیهایی وجود دارند که هنر محسوب نمیشوند، کمیکهایی نیز وجود دارند که هنر محسوب نمیشوند؛ بنابراین حتی اگر برخی از کمیکها هنر باشند، این سؤال که آیا کمیکها یکشکل هنری مستقل را تشکیل میدهند، همچنان باز میماند.
[i] Winsor McCay’s Little Nemo in Slumberland
[ii] printmaking
[iii] Scott McCloud
[iv] Thomas Wartenberg
منابع
Meskin, A. (2013). Comics. In The Routledge companion to aesthetics. (pp. 575-584). Routledge.
Hionis, J. & Ki, Y. (2022). The economics of the modern American comic book market. In The Economics of Books and Reading (pp. 29-62). Cham: Springer Nature Switzerland.
Perren, A. & Steirer, G. (2021). The American Comic Book Industry and Hollywood. Bloomsbury Publishing.
ارسال به دوستان